تاريخ :
| 23:54 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza
عشق نـه پول میخواد ،نـه خوشگلى، نـه ماشین،
نـه هیچى دیگه …
فقط ۲تا آدم میخواد …
تاکید مـیکنم : آدددددددددددددددم …
MAN O ARTIM
نظرات شما عزیزان:
كسي نميداند شايد شيطان عاشق هوا بود به ادم سجده نكرد
واقعا زیبا
ایول داشی
موفق باشی
ایول داشی
موفق باشی
فکر میکردم..
آدمها همانطور که آمده اند.....
میروند
نمی دانستم که نمی روند.
.می مانند
ردشان می ماند..حتی اگر همه چیزشان را با خودشان بردارند
و بروند.!!!
آدمها همانطور که آمده اند.....
میروند
نمی دانستم که نمی روند.
.می مانند
ردشان می ماند..حتی اگر همه چیزشان را با خودشان بردارند
و بروند.!!!
niloofar 

ساعت11:40---25 ارديبهشت 1392
______▓▒▒▓
______▓▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
_____▓▒░▒▓__▓__▓░▒▓
_____▓▒▒▓_▓▓_▓▓_▓▒░▓
___▓▒░▒▓_▓░▒▓_▓▓_▓▒▓
___▓▓___▓▒░▒▓_▓▓_▓▒▒▓
___▓_▓_▓▒▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
__▓__▓▒▓_▓▓__▓▒▒▓_▓▒▓
_▓▒▓_▓░▒▓__▒▓_▓▒▓_▓▓
▓▒▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▓_▓▒░
______▓▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
_____▓▒░▒▓__▓__▓░▒▓
_____▓▒▒▓_▓▓_▓▓_▓▒░▓
___▓▒░▒▓_▓░▒▓_▓▓_▓▒▓
___▓▓___▓▒░▒▓_▓▓_▓▒▒▓
___▓_▓_▓▒▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
__▓__▓▒▓_▓▓__▓▒▒▓_▓▒▓
_▓▒▓_▓░▒▓__▒▓_▓▒▓_▓▓
▓▒▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▓_▓▒░
..و آبی...
..
...خیـــــلی ها با بی تدبـــــیری زندگـــــیشونو خــــراب میکنـــن..
..و بـــعد دیگـــــران رو مقصـــــــــر میدونن..
....
..و بعــــد در صدد انتقـــــــــــام گرفتــن بر میان..
...ولی نمیــــدونن که بــا این کــارشــــــــون دارن گذشتـه و عزیــــزانشون
..رو از دســــــــــــت میدن..!
..
...خیـــــلی ها با بی تدبـــــیری زندگـــــیشونو خــــراب میکنـــن..
..و بـــعد دیگـــــران رو مقصـــــــــر میدونن..
....
..و بعــــد در صدد انتقـــــــــــام گرفتــن بر میان..
...ولی نمیــــدونن که بــا این کــارشــــــــون دارن گذشتـه و عزیــــزانشون
..رو از دســــــــــــت میدن..!
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
سوختم آنگونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمالِ تببُر نمدار آرامم نکرد
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
سوختم آنگونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمالِ تببُر نمدار آرامم نکرد
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
دقیقاااااااااااااااااا
خیلی خوب گفتی.gif)
.gif)
خیلی خوب گفتی
.gif)
.gif)
جاذبه ی سیب ، آدم را به زمین زد
و جاذبه ی زمین ، سیب را !
فرقی نمیکند"سقوط"
سرنوشت ِ دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست
و جاذبه ی زمین ، سیب را !
فرقی نمیکند"سقوط"
سرنوشت ِ دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست